✨زندگی به سبــــــک من ✨

درنگ فصل سی و دوم

استیصال یعنی هیچ سایتی بیشتر از سی و یک فصل کتاب درنگ رو ترجمه نکرده و حالا من مجبورم باقی کتاب رو انگلیسی بخوانم و باید بگم به عنوان یه خواننده من یکی از افتضاح ترین مترجم‌های دنیام ... خدا به دادم برسه اصلا چیزی ازش بفهمم یا نه !

همسایه ایی که سه تا بلوک اون سمت تره توی ایوانش که کاملا مشرف به اشپزخانه‌ی من ه یه قفس قناری گذاشته ...روزهای اول فکر کردم خیالاتی شدم .و الکی صدای قناری می‌شنوم ... اگر تجربه‌ی قناری داشته باشید می‌فهمید صدای جیک قناری‌ها مثل تن صدای ادم‌ها متفاوت ه ....میدونستم صدای‌هاوین نیست اما خوب صدای قناری بود ...تا اینکه قفس کوچولوشون رو دیدم

چند وقت پیش خانم طبقه بالایی رو توی پله‌هادیدم گفتم من میدونم بخاطر کرونا بچه‌ها دایم توی خونه اند ...شما بیش از اندازه مراعات مارو میکنید ...من با صدای بازی بچه‌ها هیچ مشکلی ندارم از هشت صبح بیدارم تا پنج عصر که رضا میاد هر قدر خواستن بازی کنند مدیون من هستید اگر بخاطر من تذکر بدهید .

من که ازدواج کردم همسایه مادرم برام یه گلدون کریستال و یه گلدان گل حسن و یوسف اورد . گلدانم رو اوردم خونه ام و گل ام ماند خونه‌ی مامانم -

پسر خواهرم رسما شده پسر مامانم .

بابام یه صندوق انگور شانی گرفته ...میدونم این انگور برای یه مصرف دیگه است اما همین طورش هم خیلی خوشمزه است و بیشتر سلیقه‌ی من یک خونه ایی دارم ...ما شاالله اش باشه ... شتر با بارش گم میشه

یه سری کلمه رو توافق نداریم سرش بعد معلوم شد چون من المانی انها رو بلدم و این کلمه‌ها رو با تلفظ المانی یادگرفتم نه انگلیسی ...

I Choose

امروز خیلی خوبم ! همه‌ی علایم بیماری رفته و من سرحال سرحال سرحالم !